هدف دین نابودی ظلم
بدست Admin • 12 نوامبر 2013 • دسته: كتاب بازگشت به قرآناصلیترین هدف دین عدالت و نابودی ظلم در جامعه بشری است. هدف خداوند از فرستادن تمام پیغمبرانمان یك كلمه است «عدالت» چون خداوند در آیه ۲۵ حدید (سوره ۵۷ قرآن) میفرماید:
لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبِیناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ المیزانَ، لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ …
«بدون كوچكترین شكی همه پیغمبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و با ایشان كتاب و میزان نازل كردیم تا مردم عدالت را برپا دارند». و عادل باشند.
گوینده این سخن خدا است نه افراد بشر. میبینیم خود خدا كه فرستنده پیغمبران است میفرماید: «پیغمبرانمان را … برای این فرستادیم كه مردم عدالت را برقرار كنند» مسلماً كسی كه پیغمبران را فرستاده بهتر از هركسی میداند هدفش (منظور و مقصودش) از فرستادن پیغمبران چیست. لذا دیگران هر حرفی جز این بزنند با سخن خدا و هدف دین مخالفت كردهاند.
در آیه میبینیم كه خداوند میفرماید رُسُلَنا (پیغمبران) را برای این فرستادیم كه مردم عدالت را برقرار كنند. نه اینكه: پیغمبرمان (محمد ص) را برای این منظور فرستادیم . یعنی تمام پیغمبران برای برقراری عدالت فرستاده شدهاند. یعنی تمام ادیان خواستار عدالت هستند و تمام پیغمبران برای این فرستاده شدهاند كه مردم عدالت را برقرار كنند. پس پیروان حقیقی ادیان باید دست بدست هم بدهند و دنیائی بسازند كه در آن عدالت برقرار باشد و هیچكس به دیگری ظلم نكند. چه رسد به اینكه كشورهای قوی یا افراد قوی در سراسر جهان به كشورهای ضعیف یا افراد ضعیف ظلم كنند.
در آیه میبینیم میفرماید: ، لِیقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ « تا مردم عدالت را برقرار كنند». كلمه مردم شامل كلیه افراد بشر میشود یعنی هدف دین هدف ملی یا نژادی یا قبیلگی نیست. بلكه هدفی جهانی است و دین میخواهد دنیائی بسازد كه تمام افراد بشر در ساختن یك جامعه پاك كه در آن عدالت برقرارباشد با هم همكاری كنند.
«عدالت» یعنی رعایت كلیه حقوق تمام انسانها. یعنی جان و مال و ناموس و آرامش خیال تمام انسانها محترم باشد و رعایت شود.
«عدالت» یعنی با هركسی مطابق استحقاق او رفتار شود. چون دانش و معلومات و نیروی بدنی و كار، هوش و حافظه و فعالیت و كاردانی و پشتكار افراد با هم فرق دارد.
خداوند درباره جان انسانها در آیه ۳۳ اسراء (سوره ۱۷ قرآن) میفرماید:
لاتَقتلُوُا النَّفسَ التَّی حَرَّمَ اللهِ الا بِالحَقِّ.
«انسانی را كه خدا جانش را محترم داشته نكشید مگر اینكه سزاوار كشتن باشد».
آیه ۳۲ مائده سوره ۵ میفرماید:
مِنْ اَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلی بَنی اِسرائیلَ اَنَّّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیرِ نَفْسٍ اَوْ فَسادٍ فِی الاَرْضِ فَكَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعاً …
«بخاطر آن بر بنی اسرائیل واجب ساختیم كه هركس انسان بیگناهی را بدون اینكه او كسی را كشته باشد یا فسادی در زمین كرده باشد بكشد مثل این است كه همه مردم را كشته باشد …».
در این دو صورت است كه احترام جان انسان از بین میرود ۱- قتل نفس (آدم كشی) ۲- فساد در زمین.
درباره حفظ ناموس انسانها خداوند در آیه ۳۲ اسراء میفرماید:
لا تَقْرَبُوا الزِّنی اِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلاً.
«به زنا نزدیك نشوید. چون زنا، كاری زشت و راه بدی است»
چون از تشكیل كانون گرم خانوادگی جلوگیری میكند و خانوادهها را از هم میپاشد،
در مورد احترام به اموال دیگران در آیه ۱۸۸: ۲ (سوره بقره) میفرماید:
لاَتَاْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَینَكُمْ بِالباطِلِ وَ تُدلْوُا بِها اِلَی الْحُكّاِم لِتَاكُلُوا فَریقاً مِنْ اَمْوالِ النّاسِ بِالاِثْمِ وَ اَنْتُمْ تَعْلَموُنَ.
«مال یكدیگر را بنا حق نخورید و به حكام رشوه ندهید كه مقداری از مال مردم را بگناه بخورید در صورتیكه شما میدانید كه مال شما نیست»
در مورد آرامش فكری انسانها در آیه ۱۱ و ۱۲ حجرات (سورة ۴۹ قرآن) میفرماید:
یاَ اَیهَا الّذینَ امَنوُا لا یسخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ … وَ لا تَلِمْزوُا اَنفُسَكُمْ وَ لاتَنا بَزوُا بِالاَلقابِ … یا اَیهَا الَّذینَ امَنُوا اجْتَنِبُوا كَثیراً مِنَ الظَّنِّ اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَ لا یغتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً…
«ای مسلمانان (ای افرادی كه به پیامبری حضرت محمد (ص) و وحی بودن قرآن ایمان آوردهاید دسته ای دستة دیگر را مسخره نكند… از یكدیگر عیبجویی نكنید و لقب زشت بهم ندهید … ای مسلمانان از بسیاری از گمانها (سوء ظنها) خودداری كنید چون بعضی گمانها گناه است و از هم غیبت نكنید».
در غیاب كسی عیب او را نگوئید همانطور كه در مقابل دیگران از هم عیبجوئی نكنید.
و در آیه ۶: ۴۹ سوره حجرات میفرماید:
یا اَیهَا الَّذینَ امَنوُا اِنْ جاءَ كُمْ فاسِقٌ بِنَبأٍ فَتَبَینُوا اَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجهالَة فَتُصبِحوُا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ.
«ای افراد مومن (ای مسلمانان) اگر فاسقی خبری برای شما آورد اول درستی ان را روشن كنید مبادا از روی نادانی مصیبتی به عدهای وارد كنید و بعد از كاری كه كردهاید پشیمان شوید».
فاسق كسی است كه از حكم خدا خارج شده و از حكم خدا پیروی نمیكند و نافرمان است. فسق در مورد هر یك از احكام خدا وجود دارد. در اینجا فسق در گفتار مقصود است یعنی كسی كه دهانش چفت و بست درست و حسابی ندارد و هر چه را شنید یا حتی دید بازگو میكند. بخصوص شنیدهها را كه با قدرت خیال چند برابر میكند و چیزهائی به آن میافزاید تا داد سخن بیشتری بدهد و اظهار اطلاعی از مطالب پشت پرده بكند. بقول معروف «موئی را كوهی میكند». یا «یك كلاغ را چهل كلاغ میكند» در مجالس از این افراد زیاد میبینید كه داد سخن میدهند و مجلسآرائی میكنند.
خداوند در آیه ۴: ۲۴ (سوره نور) میفرماید:
الَذّینَ یرْمُونَ المُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یاْ تُوا بِاَرْبِعَةِ شُهداءَ فَاجْلِدُهُمْ ثَمانینَ جَلدَةً
«بكسانیكه به زنان پاكدامن تهمت زنا میزنند و۴ شاهد نمیآورند ۸۰ تازیانه بزنید»
این در مورد كسی است كه ادعا میكند زنا را دیده است چه رسد به آنكه اگر مرد و زنی را دید كه در خیابان یا مجلسی با هم حرف میزنند در عالم خیال روی سوء ظنی كه در دل دارد آنها را بداشتن رابطه جنسی و زنا متهم كند.
خداوند در آیه ۱۵: ۲۴ (سوره نور) میفرماید:
اِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِالْسِنتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِاَفواهِكُمْ مالَیسَ لَكُمْ بِه عِلْمٌ وَتَحسَبُونَهُ هَیناً وَ هُوَ عِنْدَ اللهِ عَظیمٌ
«وقتی تهمت زنا را از یكدیگر میگیرید و چیزی را كه به آن علم ندارید بازگو میكنید و آن را كار ساده و بیاهمیتی میپندارید در صورتیكه پیش خدا گناه بزرگی است»
چون با حیثیت خانوادههائی بازی میكنید و آرامش فكری و آسودگی خیال عدهای را سلب میكنید و نظر حقارت آمیز افراد را به آنان جلب مینمائید.
هر یك از این كارها مثل قتل و زنا و دزدی، آرامش فكری افراد را سلب میكند و روزگار را بر آنها تیره و زندگی را سخت و غیرقابل تحمّل میسازد.
خداوند در آیه ۲۸ و ۲۹ سورة اعراف (سورة ۷ قرآن) میفرماید:
اِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالوُا وَجَدْنا عَلَیها اباءَنا وَ اللهُ أَمَرَنا بِها قُلْ اِنَّ اللهَ لا یأْمُرُ بِالفَحْشاءِ اَتَقُولُونَ عَلَی اللهِ مالاتَعْلَمُونَ؟ قُلْ اَمَرَ رَبّی بِالْقِسطِ …
«وقتی كار زشتی میكنند، میگویند پدرانمان را بر آن یافتیم (پدرانمان هم همین كار را میكردند) لذا خدا ما را به این كار امر كرده. بگو خدا بكار زشت امر نمیكند. آیا ندانسته از قول خدا سخن میگوئید؟ بگو خداوند (صاحب اختیار) من به اجرای عدالت امر كرده است. …»
این پیروی از عقاید غلط پدران بیاطلاع در همه جوامع بشری وجود دارد و افراد میگویند چون پدرانمان افراد دینداری بودند چنین كاری میكردند، پس حتماً اینكار مطابق دستور خدا بوده و خدا این دستور را بما داده است بدون توجه به اینكه پدرانشان هم مثل مردم زمان خودشان اهل مطالعه و تحقیق نبودهاند و اگر كتابی میخواندهاند بیشتر داستانهای سرگرم كننده بوده است نه كتاب اصلی دینشان. در آیه بالا دیدیم خداوند دستور میدهد كه مردم عدالت را رعایت كنند و بحقوق دیگران تجاوز نكنند. خدا به كارهای زشت و زننده حكم نكرده و نمیكند.
قرآن در آیه ۹۰: ۱۶ (سورة نحل) میفرماید:
اِنَّ اللهَ یأمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاِحْسانِ وَ ایتاءِ ذِی القُرْبی وَ ینْهی عَنِ الفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْی …
«خداوند به عدالت و نیكوكاری و كمك بخویشان امر و از كارهای زشت و ناروا و ظلم نهی میكند …»
مسلمان واقعی كه تسلیم حكم خدا است و میخواهد حكم خداوند در جهان اجرا شود، اولاً سعی میكند خودش عادل و نیكوكار باشد و به نزدیكان كمك كند و از كارهای زشت و ناروا و ظلم خودداری كند ثانیاً سعی میكند دیگران نیز حكم خدا را اجرا كنند و دنیائی ساخته شود كه مردم آن عادل و نیكوكار باشند و به خویشان و نزدیكان خود كمك كنند و از كارهای زشت و ناروا و ظلم دوری نمایند.
میدانیم كه علت بسیاری از ظلمها علاقه به اشخاص و نفرت از اشخاص است. در دین، حق و عدالت بالاتر از همة دوستیها و تمام دشمنیهاست. مسلمان واقعی حق و عدالت را بالاتر از تمام دوستیها و دشمنیها میداند و اجازه نمیدهد محبّتها و نفرتها او را از جادة حق و عدالت منحرف سازد. چون خداوند در آیه ۸ سورة مائده (سورة ۵ قرآن) میفرماید:
یا اَیهَا الَّذینَ امَنُوا كُونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالقِسْطِ و لا یجْرِمَنَّكُمْ شَنَانُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلتَّقْوی وَاتَّقُوا اللهَ اِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ.
«ای مسلمانان (ای افراد با ایمان) مراقب اجرای احكام خدا باشید و به عدالت شهادت دهید و دشمنیدستهای شما را به بیعدالتی واندارد. در همه حال عادل باشید چون عدالت به تقوا نزدیكتر است. از خدا بترسید (خود را از نافرمانی و در نتیجه از عذاب خدا حفظ كنید). چون خدا از كارهائی كه میكنید آگاه است».
این فرمان خدا است و مسلمان كه تسلیم حكم خدا است سعی میكند حكم خدا در جهان اجرا شود تا سعادت كلیه افراد بشر تامین شود بنابراین سعی میكند هم خودش و هم دیگران این حكم را اجرا كنند.
خداوند در آیه ۱۳۵: ۱۴ (سوره نساء) میفرماید:
یا َایهَا الَّذینَ امَنوا كُونُوا قَوّامینَ بِالقِسْطِ شُهَداءُ لِلّهِ، وَ لَوْ عَلی اَنْفُسِكُمْ اَوِ الْوالِدَینِ و الْاَ قرَابینَ اِنْ یكُنْ غَنِیاً اَوْ فَقیراً فاللهُ اَوْلی بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوی اَنْ تَعْدِلُوا وَ اِنْ تَلْوُوا اَوْ تُعْرِضُوا فَاِنَّ اللهَ كانَ بِما تَعْلَمُونَ خَبیراً.
«ای مسلمانان مراقب اجرای عدالت باشید و بخاطر خدا شهادت دهید اگرچه بضرر خودتان یا پدر و مادر و نزدیكانتان باشد – چه بینیاز باشند چه نیازمند – خدا به آنها سزاواتر است… اگر دو پهلو شهادت بدهید یا از دادن شهادت خودداری كنید خدا از كاری كه میكنید آگاه است».
مسلمان واقعی متوجه است كه دوستیها و دشمنیها و نیازمندی افراد و بینیازی انسانها او را از حق و عدالت دور نسازد. چون انسان گاهی تحت تاثیر احساسات برخلاف حق بنفع نیازمندان شهادت میدهد كه كمكی به آنان كرده باشد و گاهی برخلاف حق بنفع قدرتمندان شهادت میدهد به این امید كه نظر لطف آنان را جلب كند و از آنها استفادهای بكند یا ضرر و مزاحمتی از طرف آنان متوجه او نشود.
خداوند در آیة ۵۸: ۴ (سوره نساء) میفرماید:
اِنَّ اللهَ یاْمُركُمْ اَنْ تُوَدُّوُا الاَماناتِ اِلی اَهْلِها وَ اِذا حَكَمْتُمْ بَینَ النّاسِ اَنْ تَحْكَمُوُا بِالعَدْلِ.
«خداوند بشما دستور میدهد كه امانتها را به صاحب آن برگردانید و وقتی بین مردم حكم میكنید بعدالت حكم كنید».
چه در قضاوت چه در داوری چه اظهارنظر چه حكومت.
و در آیه ۱۵۲: ۶ (سوره انعام) میفرماید:
اِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذاقُربی.
«وقتی حرفی میزنید حق و عدالت را مراعات كنید اگرچه از نزدیكانتان باشد»
و در آیه ۴۲: ۵ (سوره مائده) میفرماید:
اِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ اِنَّ اللهَ یحبُ المُقْسِطینَ.
«اگر بین آنها قضاوت (یا داوری) كردی بین آنها بعدالت حكم كن چون خدا عادلان را دوست دارد».
لذا مسلمان واقعی كه تسلیم حكم خدا است وقتی سخنی میگوید حق و عدالت را رعایت میكند و سخنی برخلاف حق نمیگوید. و در كارهای خود مواظب است كه كاری برخلاف حق و عدالت نكنید و حقی از كسی ضایع نشود.
دنیا در صورتی روی سعادت و خوشبختی را میبیند كه افرادی مسلمان (تسلیم حكم خدا) در آن زندگی كنند تا كسی به حق كسی تجاوز نكند و حقی از كسی پایمال نشود. مسلمان واقعی باید در این راه عاقلانه عمل كند و دیگران را با حكمت و بصیرت به اسلام دعوت كند.