وظیفه تحقیق
بدست Admin • 12 نوامبر 2013 • دسته: كتاب بازگشت به قرآنخداوند در آیه ۱۷:۳۶ (سورة اِسراء) میفرماید:
لا تَقْفُ ما لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ اُولئكَ كانَ عَنْهُ مَسْئُولاً
«از آنچه نمی دانی دنباله روی مكن چون گوش و چشم و دل، همگی مسئول آن میباشند.»
مسلمان واقعی كه تسلیم حكم خداست ندانسته و كوركورانه از چیزی پیروی نمی كند چون از هشدارهای خدا آگاه است و طبع انسان ها را همانطور كه خدا معرفی كرده، میشناسد و میداند طبیعت انسان ها خود خواهی و فریبكاری است. چون انسان ها به علت خودخواهی میخواهند زحمتی نكشند و در ضمن بهترین زندگی را داشته باشند. لذا سعی میكنند بار خود را به دوش دیگران بگذارند روی همین اصل است كه حیوانات را به باركشی خود كشیده اند و بار خود را بر پشت آنان میگذارند و ماشین را ساخته اند كه كار و زحمت خود را كم كنند. انسان ها به همین ترتیب میخواهند بار خود را بر گردة دیگران بگذارند. در این راه از استخدام دیگران و فریب استفاده میكنند. فریبكاران تجاری و سیاسی و دینی را همه كم و بیش در اجتماعات بشری میشناسیم و دیدیم كه قرآن فریبكاران دینی را چگونه معرفی میكند. لذا مسلمان واقعی كه میداند در كلیة اجتماعات بشری و كلیه ادیان این فریبكاران وجود دارند و با مغالطات و سفسطه كاری های خود دیگران را فریب میدهند و فریب خوردگان را با خود به جهنّم میبرند و به عذاب ابدی خدا گرفتار میسازند و در درگاه خدا هیچ بهانه ای نمی تواند در صورت فریب خوردن، انسان را از عذاب خدا حفظ كند، سعی میكند در دین كاملاً تحقیق كند و حكم خدا و نظر واقعی دین را بشناسد تا حكم خدا را اجرا كند نه اینكه تسلیم فرمان دیگران شود. چون خداوند در آیه ۹:۳۱ (سورة توبه) میفرماید:
اِتَّخَذُوا اَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ اَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیمَ وَ ما اُمِرُوا اِلّا لِیعْبُدُوا اِلهاً واحِداً لا اِلهَ اِلّا هُوَ سُبْحانَهُ عَمّا یشْرِكُونَ
«دانشمندان دینی و زاهدان تارك دنیای خود را و همچنین مسیح ابن مریم (پیغمبرشان) را ارباب (صاحب اختیار) خود گرفتند در صورتیكه به آنها دستور داده شده بود كه فقط خداوند یكتا را عبادت (بندگی و اطاعت محض) كنند. معبودی (وجود قابل پرستشی) جز او وجود ندارد. خداوند از آنچه شریك او میسازید برتر و والاتر است.»
امام صادق دربارة این آیه (آیة قبل) در حدیث ۳ باب التقلید از كتاب فضل علم، جلد اول اصول كافی میفرماید:
وَاللهِ ما صامُوالَهُمْ وَ لا صَلُّوا لَهُمْ وَ لكِنْ اَحَلُّوا لَهُمْ حَراماً وَ حَرَّمُوا عَلَیهِمْ حَلالاً فَاتَّبَعُوا هُمْ.
«به خدا سوگند مردم برای آنها (احبار و رهبان) روزه نگرفتند و نماز نخواندند ولی احبار و رُهبان (دانشمندان دینی و زاهدان تارك دنیا) حرام را برای آنها حلال و حلال را حرام نمودند و مردم هم از حكم آنها پیروی كردند.»
لذا مطیع و بندة آنان شدند نه بنده و مطیع حكم خدا
امام صادق (ع) در حدیث شمارة ۱ آن در این باره میفرماید:
اَما وَللهِ مادَعَوْهُمْ اِلی عِبادَﺓِ اَنْفُسِهِم وَ لَوْ دَعَوْ هُمْ ما اَجا بُوهُمْ وَلِكنْ اَحَلُّوا لَهُم حَراماً وَ حَرَّمُواَ عَلیهِمْ حَلالاً فَعَبَدُو هُمْ مِنْ حیثُ لا یشْعُرُونَ
«آگاه باشید، بخدا قسم احبار و رهبان آنها را به بندگی خود دعوت نكردند. اگر هم میكردند مردم قبول نمی كردند ولی احبار و رُهبان حرام را برای آنها حلال كردند و حلال را حرام نمودند و آنها ندانسته بنده و مطیع آنان شدند.»
بندگی اطاعت محض از فرمان كسی است.
در تفسیر طبری ذیل این آیه (۹:۳۱) از قول پیغمبرحدیثی میآورد كه پیغمبر فرمود:
كانُوا یحِلُّونَ لَهُمْ ما حَرَّمَ اللهُ فَیسْتَحِلُّونَهُ وَ یحَرِِّمُونَ ما اَحَلَّ اللهُ لَهُمْ فَیحَرِّمُونَهُ.
«اَحبار و رُهبان آنچه خدا حرام كرده بود برای آنها حلال میكردند آنها هم آن را حلال میشمردند و آنچه خدا برای ایشان حلال كرده بود حرام میكردند، آنها هم حرام میشمردند.»
درتفسیر فخر رازی ذیل آیه ۳۱ توبه همین مطلب آمده است. متأسفانه این حلال و حرام كردن بیجا در تمام ادیان وجود دارد و حكم خدا زیر پا گذاشته شده است و مردم ندانسته از علماء دینی خود اطاعت كرده اند به جای اینكه از حكم خدا اطاعت كنند. عیسی مسیح (ع) در شماره ۱۵:۹ (شماره ۹ باب ۱۵) انجیل متی میفرماید:
«عبادت مرا عبث میكنند زیرا احكام مردم را به منزلة فرایض (احكام خدا) تعلیم میدهند.» و در شمارة ۱۳ آن میفرماید:
«هر نهایی (هر حكمی) كه پدر آسمانی من (خدا) نكاشته (نداده است) باید كَنده شود.»
قرآن در آیة ۵:۴۴ (سورة مائده) میفرماید:
مَنْ لَمْ یحْكُمْ بِما اَنْزَلَ اللهُ فَاُ و لئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ
«كسانیكه مطابق ما اَنْزَلَ الله (كتاب الهی) حكم نكنند كافرند.»
و در آیه ۷:۳ (سورة اعراف) میفرماید:
اِتَّبِعُوا ما اُنْزِلَ اِلَیكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ اَولیاءَ
«از آنچه از صاحب اختیارتان (خداوند) به شما نازل شده (كتاب الهی) پیروی كنید و از اولیائی غیر از آن پیروی نكنید.»
لذا مسلمان واقعی باید قرآن را بخواند و از احكامی كه خداوند داده اطلاع كافی داشته باشد كه از آن پیروی كند و مطابق آن حكم كند. چون كسی كه از حكم و قانونی كه از آن اطلاع نداشته باشد نمی تواند مطابق آن حكم كند و از آن پیروی نماید. روی همین اصل مسلم، مسلمان واقعی باید قرآن را دقیقاً برای فهم عقاید صحیح اسلامی و احكام خداوند بخواند و در آن تدبّر (اندیشه و تفكر) نماید كه چه میخواهد و چه نتیجه ای ببار خواهد آورد. خداوند در آیه آخر سورة مُزّمل (سورة ۷۳ قرآن) میفرماید:
… فَاقْرَءُ وا ما تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْانِ عَلِمَ اَنْ سَیكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَی وَ اخَروُنَ یضْرِبُونَ فِی الْاَرْضِ یبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللهِ وَ اخَروُنَ یقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ فَاقْرَءُ وا ما تَیسَّرَ مِنْهُ
«تا آنجا كه میتوانید قرآن بخوانید. خدا میداند كه عدهای از شما مریض خواهند شد و عده ای سفر میكنند و دنبال فضل خدا (كسب معاش) هستند و دسته ای مشغول جنگ در راه خدا هستند ولی باز هم تا آنجا كه میتوانید قرآن بخوانید.»
لذا مسلمان واقعی كه تسلیم حكم خداست از این دستور خدا اطاعت میكند و تا آنجا كه میتواند قرآن میخواند تا بفهمد عقاید صحیح اسلامی چیست و احكام خداوند چه میباشد تا آن را بكار بندد. البته این را میداند كه قرآن در عربستان نازل شده و به زبان عربی است و زبان مردم عربی بوده و وقتی این آیه را میشنیدند میفهمیدند خدا چه حكمی كرده است و وقتی قرآن میخواندند، میفهمیدند چه میگوید. بنابراین اصل مسلم، مسلمانی كه عربی نمی داند باید ترجمة قرآن را بخواند تا بفهد خداوند چه میگوید. و مسلماً توجه دارد كه بعضی از مترجمین عقاید مذهبی و فرقه ای خود و محیطی كه در آن زندگی میكنند را در نظر گرفته اند و از حقیقت دور شده اند لذا برای اطمینان خاطر از چند ترجمه استفاده میكند. بخصوص از یكی دو تا ترجمة تحت اللفظ تا بداند كلماتی كه در قرآن آمده چیست و ترجمه های روان تا چه اندازه آن را در نظر گرفته اند. خداوند در آیه ۴۷:۲۴ (سورة محمد) و ۴:۸۲ (سورة نساء) میفرماید:
اَفَلا یتَدَبَّروُنَ الْقُرْانَ
«آیا در آیات قرآن تَدبُّر (فكر و اندیشه) نمی كنند.»
مسلمان با توجه به این پرسش عتاب آلود در آیات قرآن میاندیشد. میدانیم كه اندیشیدن دربارة یك سخن، بدون فهم معنی آن سخن امكان ندارد. اگر كسی بزبانی كه شما نمی دانید با شما سخن بگوید، شما نمی توانید دربارة درستی و نادرستی و ارزش آن فكر كنید. بنابراین مسلمانی كه عربی نمی داند از ترجمه قرآن استفاده میكند تا بفهمد خداوند و صاحب اختیارش به او چه میگوید تا بتواند دربارة آن فكر و اندیشه كند. علی (ع) امام اول شیعیان و خلیفة چهارم و صحابی پیغمبرسُنَّیان در حدیث ۳ صفـﺔُ العُلماء كتاب فضل علم جلد اول اصول كافی میفرماید:
اَلا لا خَیرَ فی قِرائَـﺔٍ لَیسَ فیها تَدَبُّرٌ
«بدانید هیچ خیری در قرآن خواندنی كه بدون تدبُّر (اندیشه و فهم و فكر) باشد وجود ندارد.»
مسلمان میداند كه قرآن راهنمای مردم است چون خداوند دربارة یكی از صفات قرآن در آیه ۲:۱۸۵ (سورة بقره) میفرماید:
… اَلْقُرْانُ هُدی لِلنّاسِ وَ بَیناتٍ مِنَ الهُدی وَ الْفُرقانِ …
«قرآن راهنمای مردم و دلائل روشنی از هدایت و جدا كنندة حق و باطل است.»
علی (ع) در خطبة ۱۷۵ نهج البلاغه میفرماید:
وَاعْلَمُوا اَنَّ هذا الْقُرْانَ هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یغُشُّ وَ الْهادِی الّذی لا یضِّلُ وَ المُحَدِّثُ الّذی لا یكذِبُ وَ ما جالَسَ هذَا الْقُرْآنَ اَحَدٌ اِلاّ قامَ عَنْهُ بِزیادَﺓٍ اَوْ نُقصانٍ زیادَﺓٍ فی هُدی وَ نُقصانٍ مِن عمی
«بدانید كه این قرآن نصیحت كننده ای است كه دغلكاری نمی كند، راهنمایی است كه گمراه نمی كند، گوینده ای است كه دروغ نمی گوید. هیچكس با این قرآن، همنشین نشد مگر اینكه وقتی از كنار آن برخاست بر هدایش اضافه شده بود و از كوری و جهالتش كم شده بود.»
فراموش نكنید كه میفرماید هر كس هر قدر هم بیسواد و كودن باشد بر هدایش افزوده میشود چون قرآن راهنمای همه مردم است و همه میتوانند از آن استفاده كنند همانطور كه مسلمانان ۱۴ قرن قبل عربستان كه بیسواد بودند، فهمیدند و هدایت شدند. چون قرآن ساده و آسان است. چون خود خداوند در آیه ۱۷ و ۲۲ و ۳۲ و ۵۴:۴۰ (سورة قمر) میفرماید:
لََقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْانَ لِلْذِّكْرِ
«مسلماً و قطعاً قرآن را برای توجه داشتن (به خاطر داشتن) آسان ساختیم.»
مسلمان میداند كه خدا دروغ نمی گوید و اشتباه نمی كند چون ترسی و نیازی ندارد كه دروغ بگوید و بی اطلاع نیست كه اشتباه كند. بنابراین كسانی كه میگویند قرآن سخت و مشكل است یا در اثر بی اطلاعی از قرآن و گفتة خداوند در این آیه چنین اشتباهی میكنند یا حرف افراد بی اطلاع یا مغرض را بازگو میكنند یا كافرند و سخن خداوند را قبول ندارند یا خود را داناتر از خداوند میدانند.
خداوند در آیه ۴۴:۵۸ (سورة دخان) میفرماید:
فَاِنَّما یسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ یتَذَكَّروُنَ
«مسلماً قرآن را به زبان تو آسان كردیم تا آنها متوجه شوند.»
و در آیه ۱۹:۹۷ (سورة مریم) میفرماید:
فَاِنَّماَ یسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ المُتَّقینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوماً لُدّاً
«مسلماً قرآن را به زبان تو آسان ساختیم تا با آن به افراد متقی بشارت (مژده) بدهی و قوم لجباز را هم بیم دهی.»
اگر این مخالفان لجباز كه پای بند عقاید غلط آباء و اجداد خود بودند آن را نمی فهمیدند كه ترسی پیدا نمی كردند.
خداوند در آیه ۳۸:۲۹ (سورة ص) میفرماید:
كِتابٌ اَنْزَلْناهُ إلیكَ مُبارَكٌ لِیدَّ بَّروُا ایاتِه وَ لِیتَذَكَّرُ اُولُوالالبابِ
«قرآن كتاب مباركی است كه آن را بتو نازل كردیم تا در آیاتش بیندیشند و خردمندان متوجه آن شوند و پند گیرند.»
می بینیم كه مورد خطاب قرآن مردم، كُفّار، گمراهان، اهل كتاب و مسلمانان میباشند و با آنها حرف میزند. آیات ۲:۲۱ (سوره بقره) و ۱۰۹:۱ (سورة كافرون) و ۵۶:۵۱ (سورة واقعه) و ۴:۴۷ (سورة نساء) و ۲:۱۷۲ (سورة بقره) را نگاه كنید.
اینها در ۱۴ قرن قبل در عربستان آن زمان قرآن را میفهمیدند چگونه ممكن است قرآن قابل فهم مردم زمان حال نباشد. به حرف افراد بی اطلاع و فریبكار نباید توجه داشت. باید قرآن را خواند و فهمید و مطابق دستورهای آن كه دستور خداست عمل كرد.
خداوند در آیه ۱۷:۹ (سورة اِسراء) میفرماید:
اِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهدی لِلَّتی هِی اَقْوَمُ وَ یبَشِّرُ الْمُؤمِنینَ الّذینَ یعْمَلُونَ الصّالِحاتِ اَنَّ لَهُمْ اَجْراً كبیراً
«این قرآن مردم را به بهترین راه هدایت میكند و به افراد با ایمانی كه عمل صالح (كار درست و صحیح و شایسته) میكنند بشارت میدهد كه پاداش بزرگی دارند.»
مسلمان واقعی تا آنجا كه میتواند قرآن میخواند و در آیات آن میاندیشد و از آن پیروی میكند و مطابق آن حكم میكند.
مُتَشابهات
خداوند فریبكاران را در آیه ۳:۷ (سورة آل عمران) معرفی مینماید و میفرماید:
هُوَ الَّذی اَنْزَلَ عَلَیكَ الْكِتابَ مِنْهُ ایاتٌ مُحَكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الكِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَاَمّا الّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ وَ ابْتِغاءَ تَأویلِه وَ ما یعْلَمُ تَأْویلَهُ اِلّا اللهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی العِلْم یقُولُونَ امَنّا بِه كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یذَّكَّرُ اِلاّ اُو لُوالْاَلْبابِ
«خدا كسی است كه قرآن را بر تو نازل كرد قسمتی از آن آیات محكم است آنها اصل كتاب هستند و آیات دیگر، آیات متشابه است. اما كسانی كه در دلشان میل به باطل وجود دارد دنبال متشابهات آن میروند چون درصدد فتنه و انحراف مردم هستند و دنبال تأویل متشابهات میروند در صورتیكه تأویل آن را فقط خدا میداند. اما راسخان در علم میگویند ما به آن ایمان داریم. همة آن از جانب خداوند ما میباشد. فقط خردمندان متوجه این حقیقت میباشند.»
به طور وضوح در آیه میبینیم كه قرآن شامل دو دسته آیات است دسته اول آیات محكم كه اصل كتاب میباشند و قرآن به خاطر آن ها آمده است و دسته دوم آیات متشابه میباشند كه در آن تشبیه وجود دارد. افراد نیز در مقابل آن به دو دسته تقسیم شده اند. یك دسته افرادی كه میل به باطل دارند و خواستار حق نیستند و یكدسته افرادی كه در علم رسوخ كرده اند و ثابت میباشند. اما كسانی كه میل به باطل دارند دنبال تأویل متشابهات میروند و هدفشان فتنه انگیزی و انحراف مردم از حقیقت دین است. در اینجا صریحاً میبینیم كه خداوند فریبكاران حقه باز را كه در صدد انحراف مردم هستند معرفی مینماید و میفرماید این فریبكاران كه خواستار حق و حقیقت نیستند و در دلشان میل به باطل وجود دارد دنبال تأویل متشابهات میروند. میبینیم كه كسانیكه دنبال تأویل متشابهات میروند كسانی هستند كه میل به باطل دارند علت اینكه دنبال تاویل متشابهات میروند این است كه دنبال فتنه و انحراف مردم میگردند و میخواهند حقیقت دین را به این وسیله وارونه كنند و مردم را به بیراهه بكشند و از آب گل آلود ماهی بگیرند و به نام دین دكان باز كنند. تمام كسانی كه به نام تأویل مطالبی سر هم میكنند و به هم میبافند از این دسته هستند كه خداوند میفرماید كسانی هستند كه فی قُلُوبِهِم زَیغٌ «در دلشان میل به باطل وجود دارد.» دعای مسلمانان واقعی در آیه بعد یعنی آیه ۸ آل عمران این است كه رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْهَدَیتَنا «خداوند دل های ما را بعد از اینكه ما را هدایت كردی منحرف و متمایل به باطل نساز». فرقة اسماعیلیه ا ز كسانی هستند كه در این كار مهارت كامل دارند و به آنها باطنیه میگویند چون میگویند ظاهر قرآن شرط نیست بلكه قرآن بطن هایی دارد و هفتاد بطن دارد. البته عقاید آنها وارد عقاید شیعه هم شده است. چون امام صادق (ع) در حدیث ۶۳ صفحه ۲۵۰ جلد ۲ بحارالانوار چاپ جدید میفرماید:
كانَ مُغَیرَﺓُ ابْنُ سعیدٍ یتَعَمَّدُ الْكَذِبَ عَلی اَبی (ع) وَ یأخُذُ كُتُبَ اَصْحابه و كانَ اصحابُهُ تَسْتَتِرونَ بِاصْحابِ اَبی (ع) یأخُذُونَ الْكُتُبَ مِنْ اَصْحابِ اِبی (ع) فَیدْفَعُونَها اِلَی المُغَیرَﺓِ فَكانَ یدُسُّ فیها الْكُفْرَ والْزَّنْدَقَـﺔَ وَ یسْنِدُها إلی اَبی (ع) ثُمَّ یدْفَعُها إلی اَصْحابِه فَیأْمُرَهُمْ بِنَشْرِها فِی الشّیعَـﺔِ. فَكُلُّ ما كانَ فی كُتُبِ ابی (ع) مِنَ الْغُلُوِّ فَذاكَ مِمّا دَسَّهُ الْمُغیرَﺓِ ابْنُ سَعیدٍ فی كُتُبِهِمْ.
«مُغیره ابن سعید تعمّد داشت كه از قول پدرم (ع) دروغ بگوید. او كتابهای اصحاب پدرم را میگرفت. یاران او در میان یاران پدرم مخفیانه وارد شده بودند و كتابهای یاران پدرم را میگرفتند و به مغیره میدادند. مغیره هم كفر و زندقه را وارد آنها میكرد و به یارانش میداد و به آنها دستور میداد كه آن را بین شیعیان پخش كنند. هر غلّو (مبالغه و گزافه گویی و اغراق گویی) كه در كتاب های اصحاب پدرم (كتاب های شیعیان) وجود دارد از احادیثی است كه مغیره وارد كتاب های آنان كرده است.»
شیعه واقعی از غُلو (مبالغه و گزافه گویی) بر كنار است ولی فریب خوردگان این احادیث را از ائمه كرام میدانند و به آن پای بندی هستند. در حدیث ۶۳ صفحه ۲۵۰ بحارالانوار چاپ جدید جلد ۲ آمده است كه یونس میگوید «از یاران امام صادق (ع) احادیثی شنیدم كتابهای آنها را گرفتم و به امام رضا (ع) عرضه داشتم. امام رضا (ع) منكر شد كه احادیث زیادی از آنها از امام صادق (ع) باشد و گفت :
اِنَّ اَبَا الخَطّابَ كَذِبَ عَلی ابیعبْدِ اللهِ. لَعَنَ اللهُ اَبَا الخَطّابَ وَ كَذالَكَ اَصْحابُ اَبِی الخَطّابِ یدُسُّونَ هَذِهِ الاَحادیثَ اِلی یوْمِنا هذا فی كُتُبِ اَصحابِ اَبِی عَبْدِاللهِ فَلا تَقْبَلُواَ عَلَینا خِلافَ الْقُرْانِ فَاِنّا اِنْ تُحَدِّثنا حَدَّثنا بِمُوافَقَهِ الْقُرْآنِ وَ مُوافَقَـﺔِ السُّنَّـﺔِ اِنّا عَنِ اللهِ وَ عَنْ رَسُولِه نُحَدِّثُ
«ابوالخطّاب از قول امام صادق (ع) دروغ میگفت. خدا ابوالخطاب را لعنت كند. همینطور تا امروز یاران ابوالخطّاب این احادیث را وارد كتابهای یاران امام صادق مینمایند. حدیثی كه بر خلاف قرآن است از قول ما نپذیرد. ما اگر حدیثی نقل كنیم مطابق قرآن و سنت پیغمبر نقل میكنیم. ما از سخنان خدا و پیغمبرش نقل میكنیم».
مسلمان و شیعه واقعی حدیثی كه بر خلاف قرآن باشد از قول پیغمبر (ص) و ائمه اكرم (ع) نمی پذیرد و میداند چنین احادیثی ساختگی و جعلی است و خیانت به پیغمبر (ص) و ائمه (ع) میباشد. متاسفانه علماء واقعی این احادیث را از ترس عوام تا به حال بررسی نكرده اند و این كاری است كه باید با دقت تمام صورت بگیرد.
امام صادق (ع) در همین حدیث (حدیث ۶۲ صفحه ۲۵۰ جلد ۲ بحارالانوار) میفرماید.
لا تَقْبَلُوا عَلَینا حَدیثاً اِلّا ما وافَقَ الْقُرْانَ والسُّنَّـﺔَ اَو تَجِدُونَ مَعَهُ شاهداً مِنْ اَحادیثِنَا الْمُتَقَدِّمَـﺔِ. فَاِنَّ مُغَیرَﺓَ ابْنَ سَعیدٍ لَعَنَهُ اللهُ دَسَّ فی كُتُبُ اَصْحابِ اَبی (ع) اَحادیثَ لَمْ یحَدِّثْ بِنا اَبی (ع) فَاتَّقُوا اللهَ وَ لا تَقْبَلُوا عَلَینا ما خالَفَ قَولَ رَبِّنا تَعالی وَ سُنَّـﺔَ نَبینا مُحَمَّدٍ (ص) فَاِنّا إِذا حَدَّثنا قُلْنا: قالَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَ قالَ رَسُولُ اللهِ (ص)
«از قول ما حدیثی را قبول نكنید مگر اینكه موافق قرآن و سنت پیغمبر باشد یا شاهدی از احادیث قبلی مان برای آن بیاید. چون مغیرﺓ ابن سعید كه خدا لعنتش كند – در كتابهای پدرم (ع) احادیثی وارد كرد كه پدرم (ع) چنان حرفی نزده بود پس از خدا بترسید و از قول ما آنچه كه خلاف قرآن و سنت پیغمبرمان محمد (ص) است نپذیرید. چون ما وقتی سخنی بگوئیم، میگوییم خداوند عزّوجلّ فرمود و رسول خدا (ص) فرمود.»
و دیدیم كه رسول خدا نیز سخنی بر خلاف قرآن نمی گفت و كاری بر خلاف قرآن نمی كرد چون مسلمان و تابع وحی بود.
امام صادق (ع) در حدیث ۵۹ صفحه ۲۴۸ بحارالانوار چاپ جدید میفرماید:
فَغَیروُا وَ بَدَّلُوا وَ حَرَّفُوا وَ زادُوا فی دینِ اللهِ وَ نَقَصُوا مِنْهُ فَما مِنْ شَیءٍ عَلَیهِ النّاسُ الْیومَ اِلّا و هُوَ مُحَرَّفٌ عَمّا نَزَلَ بِهِ الْوَحْی مِنْ عِنْدِاللهِ
«تغییر دادند، تبدیل كردند، تحریف نمودند، در دین خدا اضافه كردند و از آن كم كردند به طوری كه امروز هیچ چیز وجود ندارد كه مردم بر آن باشند (چه عقیده و چه عمل) مگر اینكه از وحی كه از جانب خدا باشد منحرف شده است».
وای به امروز كه این فاصله بیش از ده برابر شده است. چون امام صادق (ع) در سال ۱۴۸ هجری رحلت كردند یعنی ۱۳۸ سال بعد از رحلت رسول خدا (ص) و اگر آن را ده برابر كنیم ۱۳۸۰ سال میشود كه امروزه از آن گذشته ایم. برای تشخیص احادیث صحیح باید مجمعی از دانشمندان اسلامی كه به قرآن تسلط كامل داشته باشند و فكرشان فقط و فقط تشخیص احادیث صحیح باشد تشكیل شود كه به دقت احادیث را بررسی كنند و احادیث ساختگی را دور بریزند.
اما دسته دوم راسخین در علم هستند كه میگویند : امَنّا بِه كُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا:
«به آن ایمان آوردیم. همه قرآن (چه محكم و چه متشابه آن) از جانب صاحب اختیار ما است» میبینیم كه راسخین در علم دنبال تأویل متشابهات نمی¬روند و ادعای دانستن آن را هم نمی كنند و میگویند «به آن ایمان آوردیم همه آن از جانب صاحب اختیار ماست.»
علی (ع) در خطبة ۹۰ نهج البلاغه میفرماید:
وَ اعْلَمْ اَنَّ الرّاسِخینَ فِی الْعِلْمِ هُمُ الَّذینَ اَغْناهُمْ عَنِ اقْتِحامِ السُّدَدِ الْمضْرُوبَـﺔِ دُونَ الغُیوبِ الإِقْرارُ بِجُمْلَـﺔِ ما جَهِلُوا تَفْسیرَهُ مِنَ الْغَیبِ الْمَحْجُوبِ فَمَدَحَ اللهُ اعْتِرافَهُمْ بِالْعَجْزِ عَنْ تَناوُلِ مالَمْ یحیطوا بِه عِلْماً وَ سَمّی تَرْكَهُمُ التَّعَمُّقِ فیما لَمْ یكَلِّفُهُم الْبَحْثَ عَنْ كُنْهِهِ رُسُوخاً
«بدان كه راسخین در علم كسانی هستند كه اقرار به ندانستن تمام چیزهایی كه غیب و پوشیده است آنها را از شكافتن و عبور كردن از سدهایی كه جلوی غیب زده شده بی نیاز كرده است. خدا اعتراف به ناتوانیشان را در رسیدن به آنچه به آن احاطة علمی ندارند ستوده است و ترك تعمق آنها را در آنچه كه آنها را مكلف نساخته در كُنه آن تحقیق كنند رسوخ در علم نامیده است.»
رسول خدا (ص) در حدیث ۸ صفحه ۴۲ جلد ۲ بحارالانوار چاپ جدید میفرماید:
اَمَّا الْقُرْانَ فَاعْمَلُوا بِمُحْكَمِه وَ امِنُوا بِمُتَشابِهِه
«اما قرآن به محكم آن عمل كنید و به متشابه آن ایمان بیاورید.»
امام صادق در حدیث ۲۹ صفحه ۲۳۸ آن میفرماید:
اِنَّ الْقُرْآنَ فیهِ مُحْكَمٌ وَ مُتَشابِهٌ فَامَّا الْمُحْكَمُ فَنُؤمِنُ بِه وَنَعْمَلُ بِه وَ نُدینُ بِه وَ اَمّا الْمُتَشابِهُ فَنُؤمِنُ بِه وَ لا نَعْمَلُ بِه
«در قرآن محكم و متشابه وجود دارد. اما محكمات قرآن، ما به آن ایمان داریم و به آن عمل میكنیم و به آن حكم میكنیم. اما به متشابهات ایمان داریم ولی به آن عمل نمی كنیم.»
می بینیم كه به متشابهات فقط ایمان دارند.
توجه : به فَاَمَّا الْمُحْكَمُ … وَ اَمَّا الْمَتَشابِهُ توجه داشته باشید. به این اَمّا، اَمّای تفصیلیه میگویند چون دو دسته را از هم جدا میكند در آیه ۷ سورة آل عمران نیز فَاَمَّا الّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ … وَ اَمّا الرّاسِخُونَ فِی العِلْمِ وجود دارد كه امّای دوم حذف شده است و دستة فی قُلُوبِهمْ زَیغٌ را از راسخون در علم جدا كرده است. میدانیم كه حذف در تمام زبان ها وجود دارد. مثلاً وقتی از كسی میپرسیم «حسن را دیدی؟» میگوید «بله» یا «نه» جملة «او را دیدم» از «بله، او را دیدم» و جمله «او را ندیدم» از «نه، او را ندیدم» حذف شده است.
نمونه های اَمّای تفصیلیه را در قرآن میبینیم كه به صورت فَاَمّا … وَ اَمّا آمده است (به ترتیب از آخر قرآن)
آیه ۶ و ۸ : ۱۰۱ (سورة قارعه) فَاَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ … وَ اَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهٌ . آیه ۹ و ۱۰ و ۱۱ سورة ضُحی (سورة ۹۳) فَاَمَّا الْیتیمَ فَلا تَقْهَرْ وَ اَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ وَ اَمّا بِنِعْمَـﺔِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ. آیه ۱۵ و ۱۶ : ۸۹ (سورة فجر) فَاَمَّا الإنْسانَ … وَ اَمّا اِذا . آیه ۷ و ۱۰: ۸۴ (سورة انشقاق) فَاَمّا مَنْ اُوتِی كِتابَهُ، بِیمینِه … وَ اَمّا مِنْ اُوتِی كِتابَهُ وَ راءَ ظَهْرِه و آیه ۳۷ و ۴۰ : ۷۹ (سورة نازعات) فَاَمّا مَنْ طَغِی وَ اثَرَ الحَیوﺓَ الدُّنْیا فَاِنَّ الْجَحیمَ هِی الْمَأوْی وَ اَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبّه وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الهَوی فَاِنَّ الْجَنَّـﺔَ هِی الْمَأوی «اما كسیكه طغیان كرد و زندگی دنیا را ترجیح داد (هر جرم و جنایتی را به خاطر بدست آوردن دنیا انجام داد) جهنّم جای اوست. اما كسیكه از مقام خداوندش ترسید و نفس را از هوی پرستی بازداشت بهشت جای اوست.» در آیه ۷ سورة آل عمران نیز راسخین در علم دسته دوم میباشند. اگر دقت كنید پس از الله در بالای آن یك (مـ) میم كوچك میبینید به این صورت «وَ ما یعْلَمُ تأویله، اِلّا اللهُ این میم (مـ) نشانة وقف لازم است یعنی جمله تمام شده است كه در نقطه گذاری امروز علامت آن نقطه (.) است به این صورت «تاویل آن را كسی جز خدا نمی داند.»
«وَ» در جمله وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ «و» استیناف است یعنی اول جمله است و دو جمله را به هم پیوند میدهد. اگر در العلمِ وقف كنیم ضمیر كلمة یقُولون بدون مرجع میماند. یقُولُونَ «می گویند» چه كسانی میگویند؟ چون یقُولوُنَ ابتداء جمله میشود. آیا خدا و راسخون در علم میگویند امَنّا بِه كُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبّنا «به آن ایمان آوردیم همه آن از جانب خداوند (صاحب اختیار) ما است.» در این صورت خدا هم صاحب اختیاری دارد. راسخین در علم یكبار دیگر هم در قرآن در آیه ۴:۱۶۲ (سورة نساء) آمده است كه میفرماید: لِكنِّ الرّاسِخینَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤمِنُونَ یؤمِنُونَ بِما اُنْزِلَ اِلَیكَ وَ ما اُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ «اما راسخین در علم یهودیان (با توجه به دو آیه قبل آن) و مسلمانان (افراد با ایمان) به آنچه به تو نازل شده (قرآن) و آنچه قبل از تو نازل شده (تورات و انجیل و …) ایمان دارند.» مسلماً راسخین در علم یهودیان همه چیز را نمی دانستند و در زمان پیغمبر (ص) نه پیغمبر بودند نه امام و نه ادعا داشتند كه تأویل متشابهات قرآن را میدانند. فقط فریبكاران و فریب خوردگان آنان هستند كه دنبال تأویل متشابهات میروند و به نام تأویل هر چه خواستند به هم میبافند و دین را منحرف میكنند فَاَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ اِبْتِغاءَ الفِتْنَـﺔِ وَ ابْتِعْاءَ تَأویلِه. مسلمان واقعی با آیات قرآن بازی نمی كند و قرآن را تحریف نمی كند. تحریف یعنی تغییر دادن معنی . البته در قرآن مجاز و استعاره نیز وجود دارد.
قرآن آسان و راهنمای مردم و به زبان عربی روشن است چون خداوند در آیه ۲۶:۱۹۵ (سورة شعراء) میفرماید:
بِلِسانٍ عَرَبّی مُبینٍ
«به زبان عربی روشن است.»
و در آیه ۳۹:۲۸ (سوره زمر) میفرماید:
قُرْاناً عَرَبیاً غَیرَ ذی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یتَّقُونَ
«قرآن به زبان عربی است بدون كجی (مغلق گویی) شاید آنها متّقی شوند.»
مسلمانان واقعی میداند كه قرآن آسان و راهنمای مردم است. لذا قرآن میخواند و آن را میفهمد و در نتایج آن تدبّر میكند و به آن عمل مینماید. اجازه بدهید كه نظر مفسران بزرگ شیعه را هم ببینیم. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه ۴:۸۲ مینویسد:
«از این آیه چند مطلب واضح شد: ۱- قرآن كتابی است كه فهم های عادی میتوانند آن را بفهمند و به مطالب آن برسند.» شیخ طوسی صاحب استبصار و تهذیب دو كتاب از چهار كتاب معتبر حدیث شیعه در تفسیر تبیان خود ذیل آیه ۴:۸۲ (سوره نساء) مینویسد:
هذِهِ الْْآیـﺔُ تَدُلُّ عَلی اَرْبِعَـﺔِ اَشیاء …. الثّانی تَدُلُّ عَلی فَسادِ قَولَ مَنْ زَعَمَ اَنَّ القُرآنَ لا یفَهَمُ مَعْناهُ اِلّا بِتَفْسیرِ الرَّسُولِ … لِاَنَّهُ حَثَّ عَلَی التَّدَبُّرِ
«این آیه دلالت دارد بر ۴ چیز دارد … دوم دلالت دارد بر فساد (غلط بودن) سخن كسیكه خیال میكند معنی قرآن جز با تفسیر پیغمبر (ص) فهمیده نمی شود … چون خداوند در این آیه مردم را به تدبّر (اندیشیدن) در قرآن تشویق كرده است.» و تدبُّر درباره سخنی بدون فهم آن امكان ندارد.
تفسیر آیه ۴:۸۲ (سوره نساء) را در تفسیر مجمع البیان و گازر و ابوالفتح رازی ببینید كه همین حرف را زده اند.