ذكر نماز

بدست • 27 جولای 2013 • دسته: مقالات

در این بحث به آنچه در نماز گفته میشود می‌پردازیم. دیدیم که خداوند در آیه 110 و 111 اِسراء (سوره 17) میفرماید: قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلاً. «بگو خدا را بخوانید یا رحمان را هر کدام را که بخوانید فرقی نمیکند. چون خدا اسم‌های نیکوئی دارد. نماز را نه بلند بخوان نه آهسته بلکه راهی بین این دو داشته باش.» وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً. «و بگو ستایش (ثنا و مدح) اختصاص به اَلله دارد که فرزندی ندارد و شریکی در فرمانروائی ندارد و بخاطر ذلّت مددکاری ندارد (یا مددکاری از افراد ذلیل و ناچیز ندارد.) و او را تکبیر بگو.» تکبیر یعنی بزرگ ساختن که اَللهُ اَکبَر. «خدا بزرگتر است» راه ابراز و اظهار آن است یعنی خدا بزرگتر از بت‌هائی که میسازند و آنچه انسان تصور کند میباشد. چون تصور عظمت کهکشان‌‌ها از قدرت انسان خارج است چه رسد به قدرت و بزرگی خالق آنها. مطابق این دستورها مسلمان نماز خود را نه بحدی آهسته میخواند که نشنود نه زیاد بلند. و برای گفتن الْحَمْدُ لِلَّهِ. در نماز خود سوره حمد (فاتحه الکتاب) را میخواند. و برای گفتن لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً. سوره اخلاص (سوره 112) را میخواند که در آن میگوید لَمْ یَلِد «نزائیده» و فرزندی ندارد. و برای گفتن لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ. در تشهد میگوید لا شَرِيكَ لَهُ. «شریکی برای خدا وجود ندارد.» و برای گفتن لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ. در سوره اخلاص(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ) «کسی همتا و همشأن خدا نیست.» و برای اجرای كَبِّرْهُ تَكْبِيراً نماز را با گفتن اَللهُ اَکبَر شروع و ختم میکند و در هر حرکتی هم اَللهُ اَکبَر میگوید. اذان و اقامه برای اعلام است که مردم بدانند که نماز خوانده خواهد شد و برای موقعی است که نماز را به جماعت بر پا میدارند.

نیّت امر قلبی و فکری و ذهنی است و احتیاجی به گفتن ندارد. معلوم است کسی که برای خواندن نماز صبح بلند میشود میخواهد نماز بخواند و اگر نیّت آن را نداشت برای آن بلند نمیشد و رو به قبله نمی‌ایستاد. یا اگر نیّت غُسل نداشت انسان به حمام نمی‌رفت و لخت نمیشد و حوله با خود نمی‌برد. نیّت قصد و فکری است که انسان دارد. اما اذکار نماز:

مسلمان برای خواندن نماز رو به قبله می‌ایستد و دست‌ها را تا راستای گوش بالا میبرد و اَللهُ اَکبَر «خدا بزرگتر است.» میگوید و بعد سوره حمد (سوره اول قرآن) را میخواند و میگوید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. «بنام اَلله بخشنده مهربان»  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. «ستایش اختصاص به اَلله صاحب اختیار تمام انسان‌ها دارد.» حَمد به معنی ستایش و مدح و ثنا است و در قرآن فقط برای خداوند بکار رفته، حتی برای هیچ پیغمبری بکار نرفته، قرآن با این جمله شروع میشود و در ابتدای کار به مسلمانان میگوید در تملّق گویی و چاپلوسی و مداحی را ببندید و بت و طاغوت و دیکتاتور نسازید. چون تمام دیکتاتوران بزرگ و کوچک جهانی که جهان را به خاک و خون کشیده‌‌اند با این مداحی‌ها و چاپلوسی‌ها بوجود آمده‌اند. رَبّ بمعنی مالک و صاحب اختیار است واز ریشه رَبَبَ است که جمع آن ارباب و رُبوب میباشد و از ریشه رَبَوَ نیست که در باب تفعیل بر وزن تَفعِلَه و بصورت تَربِیَه (تربیت) بیاید که اسم فاعل آن مُرَبّی میشود. بمعنی تربیت کننده و پرورش دهنده و پروردگار. از ریشه رَبَوَ در عربی کلمه رَبّ وجود ندارد به کتاب لغت عربی مراجعه کنید تا ببینید. آیه 50 یوسف (سوره 12) میفرماید: یوسف به فرستاده فرعون گفت: ارْجِعْ إِلى رَبِّكَ فَسْئَلْهُ… «پیش اربابت (فرعون) برگرد و از او بپرس…»

رَبّ بمعنی مالک و صاحب اختیار است ولی در ترجمه تمام قرآن‌ها آن را به معنی پروردگار یعنی پرورش دهنده و تربیت کننده و مربّی ترجمه کرده‌اند. اینکار از ترس دیکتاتورانی که در جوامع بشری و جوامع ظاهراً اسلامی وجود داشته و دارند صورت گرفته است. چون دیکتاتوران میگویند و میگفتند که ما صاحب اختیار مردم هستیم. نه مربّی و پروردگار مردم چون میخواستند و میخواهند صاحب اختیار مردم باشند و هر دستوری که دادند مردم بدون چون و چرا انجام دهند. الْعالَمِينَ عالَمین بمعنی جهان‌ها نیست بلکه بمعنی «انسان‌ها» است چون آیه 90 انعام (سوره 6) میفرماید: إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ. «قرآن فقط تذکری برای عالمین (مردم جهان) است.» نه برای سنگ و چوب و درخت و قورباغه و فیل و عالم جوانی و پیری و این کاملاً معلوم است. به آیه 96 آل‌عمران 20 و 115 مائده (سوره 5) و 80 و 140 اعراف (سوره 7) 104 یوسف و 70 حجر و 91 و 107: 21 (سوره انبیاء) و اول فرقان و 165 شعراء و 10 و 15 و 18 عنکبوت (سوره 29) و 87 ص و 52 قلم و 27 تکویر (سوره 81) هم مراجعه کنید. اگر ما فقط بمعنی الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ درست پی ببریم و آن را اجرا کنیم متوجه عظت دین و ارزش آن و تغییری که در نظم جهانی بوجود می‌آورد خواهیم شد. فقط و فقط با توجه به معنی دقیق همین آیه. مسلمان سه صفت دیگر خداوند را نیز در نماز کر می‌کند و میگوید:

الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ * مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ. «بخشنده و مهربان». الرَّحْمنِ از ریشه رَحمَت است یعنی لطف و بخشندگی. خداوند در آیه 156: 7 (سوره اعراف) میفرماید: رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ. «رحمت من همه چیز را فرا گرفته است.» رَحیم از ریشه رَحم بمعنی دلسوزی و مهربانی و شفقت است. دلسوزی و رحم نسبت به موجود زنده‌ای که احساس دارد صورت میگیرد نه به موجودی که احساسی ندارد. مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ. (صاحب روز جزاء) دین بمعنی قانون و در قرآن بیشتر بمعنی قانون الهی و بمعنی جزاء و پاداش میباشد. آیه 76 یوسف (سوره 12) میفرماید: ما كانَ لِيَأْخُذَ أَخاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ «یوسف نمیتوانست برادرش را مطابق قانون فرعون (پادشاه مصر) بگیرد.» مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ فقط خداوند است و بس و در آن روز هیچکس نمیتواند برای دیگری کاری کند و نامه عمل هر کسی بدست خودش داده میشود.

آیه 33: 31 (سوره لقمان) میفرماید: وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً. «از روزی بترسید که پدری جزای فرزندش را نمیدهد و فرزندی ذره‌ای بجای پدرش جزا نمیدهد.» در آنجا ایمان و عمل صالح یعنی کار درست و صحیح و شایسته بدر میخورد و بس. مسلمان پس از حمد خداوند میگوید: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ. «فقط تو را بندگی میکنیم و فقط از تو یاری میخواهیم.» إِيَّاكَ یعنی «فقط تو را: فقط از تو» نَعْبُدُ «عبادت وبندگی میکنیم.» إِيَّاكَ نَعْبُدُ یعنی «فقط تو را بندگی میکنیم.» یعنی بنده و مطیع محض هیچکس و هیچ چیز غیر از تو نیستیم نه بنده شیطانیم نه بنده طاغوت نه بنده دل و هوی هوس خود و دیگران نه بنده پول نه بنده مقام نه بنده شهوت. عَبد یعنی بنده و عِبادَت یعنی بندگی کردن. بنده در مقابل ارباب یعنی صاحب اختیار خود اختیاری ندارد و از فرمان و دستور اربابش بدون چون و چرا اطاعت میکند و خود را در مقابل او کوچک و حقیر و خوار میداند و در مقابلش احساس و ابراز کوچکی و خواری میکند. اگر متوجه این جمله شویم متوجه می‌شویم که دین واقعی چه عظمتی به انسان میدهد. چه عزّت نفس و مناعت طبعی برای او قائل است. اگر مسلمانان این جمله‌ای را که هر روزه در نماز خود میگویند بفهمند و آن را اجرا کنند چه تغییری در جهان پدید می‌آید و چگونه دیکتاتوران و دیکتاتوری از بین میرود چون میگوید: «فقط تو را می‌پرستیم.» می‌پرستیم در فارسی اصلی و فراموش شده یعنی «خدمت میکنیم.» می‌پرستیم یعنی بندگی و خدمت میکنیم نه می‌پرستم. یعنی میگوید نه من بندگی کسی غیر از تو را میکنم و نه کسی بندگی مرا و نه کسی بندگی دیگری را چون توحید یعنی یک خدا یک صاحب اختیار یک معبود یک اِله داشتن. مسلمان واقعی باید اجرای این جمله را در تمام لحظات زندگی مورد نظر خود قرار دهد تا به خداوند خود دروغ نگوید. متأسفانه معنی واقعی این جملاتی که مسلمان باید هر روزه 5 بار و هر بار لااقل دوبار بگوید بمردم گفته نشده برای اینکه به قول علامه طباطبائی «اگر احیاناً کسی سر بلند کرده و با ندای وجدان نامی از حقایق قرآن به زبان می‌آورد پاسخش به دم شمشیر و چوبه دار و شکنجه‌هائی که در کنج زندان‌های تاریک در انتظار آنان بسر می‌برد موکول میشد.» چون کلیه حکومت‌ها و قدرت‌ها میخواهند مردم بنده و مطیع محض آنان باشند نه مطیع خدا همانطور که فرعون در آیه 29 شعراء (سوره 26) به موسی ع میگوید: لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ. «اگر معبود دیگری غیر از من برای خودت بگیری تو را زندانی میکنم.» اِله یعنی معبود یعنی عبادت شده یعنی کسی یا چیزی که انسان بنده او باشد و خود را در مقابل او کوچک بداند و در مقابل او احساس و ابراز کوچکی کند. برای اینکه مسلمان بتواند این جمله خود را عملی کند و انسان‌ها فقط بنده خدا باشند نه بنده دیکتاتوران و بندگان آنها باید با تمام مسلمانان و تمام دینداران جهان و تمام اصلاح طلبان واقعی همکاری کند و متحد شود تا بتواند در طول زمان به این کار لباس عمل بپوشاند. بندگی یعنی «اطاعت بدون چون و چرا از فرمان کسی یادسته‌ای یا چیزی.» اگر فکری بکنیم و معنی إِيَّاكَ نَعْبُدُ رادرست بفهمیم یعنی معنی عبادت را بفهمیم متوجه میشویم که جهان در شرک و کفر میلولد و غوطه ور و غرق است. آیه 64 آل‌عمران (سوره 3) میفرماید: «بگو: ای اهل کتاب بسوی کلمه‌ای بیائید که بین ما و شما مساوی است. آن کلمه این است که فقط بندگی خدا را بکنیم و چیزی را در اینکار شریک او نسازیم و لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ. و بعضی از ما بعضی را غیر از اَلله ارباب خود نگیرند.» اما از یک طرف فرعون و فرعون صفتان فریاد میزنند که أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى. (آیه 24 نازعات (سوره 79)) «من بالاترین صاحب اختیار شما هستم.» و از یکطرف همانطور که خداوند در آیه 31 توبه (سوره 9) میفرماید: اِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ. «دانشمندان و زاهدان تارک دنیای خود را غیر از خدا ارباب خود گرفتند. همینطور مسیح ابن مریم (پیغمبرشان) را. در صورتیکه دستوری غیر از اینکه معبود یگانه (یعنی خدا) را بندگی کنند به آنها داده نشده بود. معبودی (وجودی که انسان بنده و مطیع فرمانش باشد) غیر از خدا وجود ندارد. خدا خیلی بالاتر از این چیزهائی است که شریک او میسازند.»

مسلمانان و دینداران واقعی باید دست بدست هم دهند و متحداً عاقلانه در راه ساختن دنیائی که هیچ کس و هیچ دسته‌ای فوق قانون نباشد و قانون بازیچه دست افراد و دستجات نباشد مبارزه کنند. مسیح ابن مریم در شماره 10 و 11: 23 انجیل متی میفرماید: «پیشوا خوانده مشوید، زیرا استاد شما یکی است یعنی مسیح * و هر که از شما بزرگتر باشد خادم شما بُوَد.» شماره 25 و 26: 20 انجیل متی را هم ببینید. إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ. «فقط از تو کمک و استعانت میخواهیم.» چون آیه 112 انبیاء (سوره 21) میفرماید: رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ. «صاحب اختیار ما بخشنده نعمت و کسی است که در مورد چیزهائی که میگوئید از او کمک خواسته میشود.» آیه 18 یوسف (سوره 12) را هم ببینید. آیه 128 اعراف (سوره 7) میفرماید: قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا. «موسی به قومش گفت: از اَلله کمک بخواهید و استقامت داشته باشید.» آیه 60 غافر (مومن) سوره 40 میفرماید: قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ. «صاحب اختیارتان گفت از من کمک بخواهید دعای شما را اجابت میکنم.» و آیه 186 بقره (سوره 2) میفرماید: إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ. «وقتی بندگان من در باره من از تو سوال میکنند بدانند که من نزدیکم. دعای دعا کننده را وقتی که مرا به کمک بخواند اجابت میکنم. آنها باید حکم مرا اجابت (قبول) کنند و به من ایمان داشته باشند تاهدایت شوند.»

علی (ع) امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت و صحابی بزرگ پیغمبر که در دامان او بزرگ شده بود در نامه 31 (نامه به امام حسن ع) مینویسد: وَاعْلَمْ أَنَّ الَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي الدُّعَاءِ، وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ، وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ، وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ، وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُهُ عَنْکَ، وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهَ. «بدان کسی که خزینه‌های آسمان‌ها و زمین در دست اوست به تو اجازه دعا داده و ضامن قبول آن هم شده (مطابق آیه 60 مؤمن و 186 بقره) و بتو دستور داده که از او بخواهی تا بتو عطا کند و از او طلب رحم کنی تا بتو رحم کند. و بین تو و خودش حاجبی که تو را از او جدا کند قرار نداده و تو را بدامن کسی نینداخته که برای تو پیش او شفاعت کند.» امام چهارم شیعیان، زین‌العابدین ع در دعای 13 صحیفه سجادیه به خداوند عرض میکند: مَن تَوَجَّهَ بِحاجَتِهِ اِلی اَحَدٍ مِن خَلْقِکَ اَو جَعَلَهُ سَبَبَ نُحْجِها دوُنَکَ فَقَد تَعَرَّضَ لِلحِرمانِ وَ استَحَقَّ مِن عِندِکَ فَوتَ الاِحسانِ. «کسی که برای برآوردن حاجت خود به یکی از بندگان تو روی آوَرَد یا او را غیر از تو سبب برآوردن حاجت خود قرار داهد خود را در معرض محرومیت از برآورده شدن حاجتش قرار داده و از طرف تو مستحق این است که احسان تو به او از بین برود.» اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ. «ما را به راه راست هدایت کن.» هدایت یعنی راهنمائی یعنی نمودن و نشان دادن راه صحیح. خداوند در آیه 2 بقره (سوره 2) میفرماید: ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ. «شکی در این کتاب نیست. این کتاب راهنمای افراد متقی است.» برای افراد متقی در آیه 3 و 4 شش صفت میشمارد که عبارتند از: 1- ایمان به غیب 2- اقامه نماز 3- دادن زکات (انفاق) 4- ایمان به قرآن 5- ایمان به کتابهای قبلی مثل تورات و زبور و انجیل 6- ایمان به آخرت و در آیه 185 بقره میفرماید: الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ. «قرآن راهنمای مردم است.» یعنی برای هدایت تمام مردم آمده است ولی عملاً افراد متقی (افراد با اراده) به وسیلۀ آن هدایت میشوند و راه صحیح را در پیش میگیرند نه بندگان دل و دلخواه خویش (هوی پرستان) آیه 120 بقره (سوره 2) میفرماید: إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى. «هدایت اَلله هدایت واقعی است.» لذا مسلمان واقعی مطابق راهنمائی خداوند هدایت را از قرآن میخواهد و با خواندن و فهمیدن آن متوجه راهنمائی‌های خداوند میشود. اگر عربی نمیداند با خواندن ترجمه قرآن متوجه هدایت‌های خداوند میشود و فریب فریبکاران و فریب خوردگان بی اطلاع را نمیخورند و جزو ضَّالِّينَ در نمی‌آید. الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ. «راه راست را». خداوند با بعثت پیامبر اسلام و بوسیله وحی که به او نموده راه راست را به افراد بشر نشان داده همانطور که خداوند در آیه 60 و 61 یس (سوره 36) میفرماید: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ. «ای فرزندان آدم آیا با شما قرار نگذاشتم که بندگی شیطان را نکنید؟ او دشمن آشکار شما است. و بندگی (اطاعت محض و بدون چون و چرای) مرا بکنید. راه راست این است.» بندگی خدا این است که انسان بدون چون و چرا از دستورها و نظرهای خداوند اطاعت کند. برای این اطاعت باید دستورهای واقعی خداوند را که در قرآن است بطور دقیق بداند و فریب کسانی را که بنام دین سخن میگویند نخورد چون هیچکس راستگوتر از خدا نیست همانطور که قرآن در آیه 87 و 122 نساء (سوره 4) میفرماید: مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثاً (قیلاً)؟ «چه کسی از اَلله راستگوتر است.» و برای دانستن حکم و نظر خداوند مسلمان باید قرآن را به زبان مادری خود یا به زبان دیگری که میفهمد بخواند تا بفهمد راهنمائی خداوند چیست و آن را بکار بندد تا سعادت خود و خانواده خود و تمام افراد بشر را تأمین کند.

صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ. «راه  کسانی که به آنها لطف کردی و نعمت دادی.» میدانیم که خداوند با هیچکس قوم و خویشی و دشمنی ندارد و از قیافه و اندام کسی خوشش یا بدش نمی‌آید. چون همه را خود او مطابق قانونی که در طبیعت گذاشته آفریده. لذا مطابق قانونش که در جهان گذاشته کسانی مورد لطف و رحمت و نعمت او قرار میگیرند که راه صحیح را در پیش گرفته باشند. چون کسی به هدف می‌رسد که راه صحیح را بشناسد و آن را طی کند. قرآن در آیه 69 نساء (سوره 4) میفرماید: مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً. «کسانی که از اَلله و پیغمبر اطاعت کنند با کسانی هستند که خدا به آنها لطف کرده و آنها عبارت از پیغمبران و راستگویان و شاهدان و درستکاران هستند و چنین افرادی رفقای خوبی هستند.» غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ. «نه راه کسانی که مورد غضب تو قرار گرفتند.» آدم عاقل از دست کسی عصبانی و خشمگین میشود که وظیفه خود را بداند ولی آن را انجام ندهد. چون اگر پدری به فرزندش مثلاً بگوید: «آن لیوان آب را به من بده.» و متوجه باشد که فرزندش متوجه حرف او نشده عصبانی نمیشود. ولی اگر فرزندش گفت «پدر. این لیوان آب را میخواهی؟» و پدر بگوید: «بله» ولی پسر کاسه آب را به پدر ندهد، پدر از دست وظیفه نشناسی او عصبانی و خشمگین میشود.

خداوند در آیه 15 اِسراء (سوره 17) میفرماید: ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً. «ما جامعه‌ای را عذاب نمیکنیم مگر اینکه قبلاً پیغمبری برای آنها بفرستیم.» وَ لاَ الضَّالِّينَ. «و نه راه گمراهان» گمراه کسی است که راه صحیح را نشناخته و آن را گم کرده. خداوند در آیه 136 نساء (سوره 4) میفرماید: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِيداً. «ای افراد با ایمان، به اَلله و پیغمبرش و کتابی که به پیغمبرش نازل کرده (یعنی به قرآن) و کتابی که قبلاً نازک کرده (تورات و انجیل) ایمان بیاورید. کسی که منکر اَلله و فرشتگانش و کتابهایش و پیغمبرانش و روز آخرت باشد، خیلی گمراه شده است.»

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. «بنام الله بخشنده مهربان» قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. «بگو او اَلله یگانه است.» اللَّهُ الصَّمَدُ. « اَلله بی نیاز و برآورنده نیازها است.» لَمْ يَلِدْ. «نزائیده» بچه‌ای ندارد و عروس و داماد و نوه و نبیره‌ای ندارد و هیچکس فرزند خدا نیست نه فرشتگان نه عزرا (عُزَیر) نه عیسی ع چون خداوند در آیه 30 توبه (سوره 9) میفرماید: قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ. «یهودیان گفتند عُزَیر (عزرا نویسنده عهد عتیق) پسر اَلله است و مسیحیان گفتند مسیح پسر اَلله است». و آیه 40 اِسراء (سوره 17) به مشرکین میفرماید: أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً ؟. «آیا صاحب اختیارتان پسران را برای شما انتخاب کرده و فرشتگان را به دختری گرفته؟!» چون اعراب خیال میکردند که فرشتگان زن هستند، همانطور که در عکس‌هائی که دیده‌اید فرشتگان را بصورت زنان بالداری که لباس نازکی بتن دارند مجسم میکرده‌‌اند: خداوند در آیه 19 زخرف (سوره 43) میفرماید: جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ ! «فرشتگان را که بنده خداوند هستند زن تصور کردند. آیا آنها موقع آفرینش آنها حضور داشته‌اند؟» و در آیه 150 صافات (سوره 37) میفرماید: أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ. «یا اینکه ما فرشتگان را زن آفریدیم و آنها هم شاهد بوده‌اند؟!» میدانیم که فرشتگان بصورت مرد پیش ابراهیم و لوط و مریم ع آمدند. ولی بیشتر مسلمانان که از قرآن اطلاع ندارند فرشتگان را زن می‌پندارند.

وَ لَمْ يُولَدْ «زائیده نشده» یعنی پدر و مادر و عمه و خاله و دائی و عمو و پسر و دختر آنها و خواهر و برادر ندارد تا بخاطر آنها از دسته‌ای طرفداری کند و با دسته‌ای مخالفت و دشمنی داشته باشد. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ. «و همتا (همشأن و رقیب و مانند)ی برای او وجود ندارد که بخاطر آن با کسی مخالفت و دشمنی داشته باشد. لذا خداوند نه بخاطر احتیاج نه بخاطر داشتن خویشاوند و نه بخاطر رقیب و همتا داشتن و حسادت و رقابت، با کسی مخالفت نمیکند و به کسی ظلم نمی‌کند. بلکه مطابق قوانینی که در جهان گذاشته از روی عدالت رفتار میکند. قوانینی که در جهان بطور طبیعی وجود دارد قوانینی است که مطابق «خواست و مشیّت خداوند» وضع شده است. و آنچه خداوند «خواسته» مطابق قوانینی که خودش وضع کرده صورت میگیرد. آیه 44: یونس (سوره 10) میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ. « اَلله ذره‌ای به مردم ظلم نمیکند ولی مردم به خودشان ظلم میکنند.» چون از قوانینی که در جهان وجود دارد و از طبیعت حیوانی انسان اطلاعی ندارند. لذا خداوند به کسانی لطف میکند که راه صحیح را شناخته و رفته‌اند ولی به کسانی که راه صحیح را شناخته ولی از آن راه پیروی نکرده‌اند بچشم خشم و غضب نگاه میکند و گمراهانی که راه صحیح را نشناخته‌اند و به راه‌های غلط و بیراهه‌ها میروند از نعمت و لطف خداوند محروم هستند. چون میدانیم اگر کسی راه صحیح را بشناسد و در آن راه حرکت کند چه بخندد، چه بنالد، چه برقصد، چه آواز بخواند، چه بسر و سینه بکوبد و چه بی تفاوت برود به هدف و مقصد خود میرسد. ولی اگر کسی راه را بشناسد و نرود در هر یک از حالات فوق باشد به مقصد نمیرسد و باید از سستی خود بنالد نه از خداوند و کسی که راه را نشناخته حرکت کند و در صدد شناختن آنهم نباشد زحمات خود را بباد داده و باید از غفلت خود و اینکه دنبال تحقیق و شناختن راه نرفته بنالد نه از خداوند.

مسلمان در رکوع خود میگوید: سُبْحانَ رَبِّي العَظیمَ وَ بِحَمْدِهِ. «صاحب اختیار بزرگ من والا و  منزّه است و به ستایش او سر تعظیم خم میکنم.» مسلمان در هر روز 17 بار سر تعظیم در مقابل خداوند خم میکند و میگوید به ستایش او سر تعظیم خم میکند تا در مقابل هیچکس و هیچ چیز قامت مردانگی خود را خم نکند و در هم نشکند. مسلمان در سجود خود میگوید: سُبْحانَ رَبِّي الَاعلی وَ بِحَمْدِهِ. «صاحب اختیارِ من بالاتر از هر چیز و هر کس و هر وصف و والا و منزه است و بستایش او سر بر خاک می‌نهم.» مسلمان هر روز 34 بار در مقابل خداوند به خاک می‌افتد و سر بر زمین میگذارد که در مقابل هیچکس و هیچ چیز سر بر خاک ننهد و خود را کوچک و خوار نسازد. مسلمان بجای این ذکر میتواند سه بار بگوید: سُبْحانَ اللَّهِ. «اَلله والا و منزّه است.» دستور تسبیح خداوند 18 بار در قرآن آمده است و از ریشه سبح 93 بار در قرآن آمده. در آیه 74 و 79 واقعه (سوره 56) و 52 حاقه (سوره 69) فرمان فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ. آمده است و در آیه اول سوره اعلی (سوره 87) فرمان سَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَاعلی. و در آیه 130 طه (سوره 20) خداوند میفرماید: فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ. «به حمد صاحب اختیارات تسبیح کن و از افرادی باش که سجده میکنند.» در بقیه جاها صحبت از تسبیح و حمد خداوند است. مسلمان در تشهد خود میگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ. «ستایش فقط اختصاص به اَلله دارد.» و هیچکس غیر از خداوند سزاوار ستایش و مدح و ثنا  نیست. اَشهَدُ اَن لا اِلهَ الّا الله وَحدَه لا شَریکَ لَهُ. «شهادت میدهم که معبودی (وجودی که قابل این باشد که انسان بنده و مطیع محض او باشد و در مقابل او احساس و ابراز کوچکی و حقارت کند.) غیر اَلله وجود ندارد، یگانه و تنها است و شریکی در اینکار ندارد.» اَشهَدُ اَنَّ مُحَمّداً عَبدُهُ وَ رَسوُلُهُ. «و شهادت میدهم که محمّد بنده او و رسول اوست.» اَللُّهمَّ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ. «خداوندا بر محمد وآل محمد درود بفرست.» بعضی بجای آن میگویند: صَلِّی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ. «اَلله بر محمد و آل محمد درودفرستاد.» چون آیه 56 احزاب (سوره 33) و آیه 43 آن میفرماید: إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً. « اَلله و فرشتگانش بر پیغمبر درود میفرستند. ای افراد با ایمان بر او درود بفرستید و بر او سلام کنید.» وَ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً. «خداوند و فرشتگانش بشما (مسلمانانی که رسالاتِ اَلله را تبلیغ میکنید و از او می‌ترسید و از هیچکس غیر از اَلله نمی‌ترسید) درود میفرستد تا شما را از تاریکی‌ها خارج کند و بطرف نور ببرد. خدا نسبت به افراد با ایمان مهربان است.» و مسلمان در آخر نمازش میگوید: اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّها النَّبی وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهَ. «ای پیغمبر سلام و رحمت و برکات اَلله بر تو.» و بعضی می‌گویند: اَلسَّلامُ عَلَی النَّبی وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهَ. «سلام و رحمت و برکات اَلله بر پیغمبر.»

اَلسَّلامُ عَلَینا وَ عَلی عِبادِاللهِ الصّالحینَ. «سلام بر ما مسلمانان و تمام بندگان صالح (درستکار) اَلله.» اَلسَّلامُ عَلَیکم وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهَ. «سلام و رحمت و برکات اَلله بر شما مسلمانان.» تشهّد و سلام بصورت‌های دیگری هم گفته میشود.

فردی که شهادت به یکتائی خدا و پیامبری محمّد میدهد قرآن را وحی الهی میداند و شکی در علم خدا و درستی فرمان‌ها و نظرهای خداوند ندارد و میداند سعادت کلیه افراد بشر فقط و فقط در سایه اجرای احکام و نظرهای خداوند تأمین میشود و بس لذا قرآن را میخواند و معنی آن را میفهمد و در آیات آن و نتایج عملی احکام و نظرهای آن تدبّر (فکر و اندیشه) میکند و سعی میکند دستورهای آن را دقیقاً اجرا کند یعنی ستایش هیچکس و هیچ چیز را نمی‌کند و دفتر مدح و ثنا برای هیچکسی باز نمی‌کند و در مقابل هیچکس و هیچ چیز سر تعظیم خم نمی‌کند و سر بخاک مذلّت نمی‌نهد. و از خداوند میخواهد که او را به راه راست هدایت کند و میداند که قرآن هدایت و راهنمائی خداوند است و وقتی خداوند به او و افراد بشر میفرماید: اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ. (3: 7) «از آنچه از صاحب اختیارتان (یعنی از اَلله) بشما نازل شده (یعنی از قرآن) پیروی کنید و از اولیائی غیر از او پیروی نکنید.» این دستور را حکیمانه و با اطلاع کامل از جوانب آن میداند.

و از قرآن پیروی میکند. چون میداند قرآن میفرماید: مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ. «کسانی که مطابق ما أَنْزَلَ اللَّهُ (آنچه اَلله نازل کرده: وحی: کتاب الهی) حکم نکنند کافر هستند.» چون میداند تفرقه‌ها در اثر پیروی از نظر افراد و اشخاص بوجود می‌آید. چون هر دسته از نظرهای یک نفر پیروی می‌کنند و از او بتی میسازند که هیچ اشتباهی در کارش نیست. اگر به نظرهای ائمه مذاهب پنجگانه یا ششگانه و هفتگانه سنی و شیعه نگاه کنید متوجه میشوید که چه نظرهای متفاوتی ابراز داشته‌اند. بالاخره در هر مسأله‌ای یکی از این نظرهای ضد و نقیض درست است و بقیه اشتباه کرده‌اند. خداوند در آیه 103 آل‌عمران (سوره 3) میفرماید: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا. «همگی به ریسمان الهی (قرآن) متمسک بشوید و دچار تفرقه نشوید.» و در آیه 105 آل‌عمران میفرماید: لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا. «مثل کسانی که دچار تفرقه و اختلاف شدند نباشید.» ولی مردم از اولیائی غیر از قرآن پیروی کردند و حکم خدا را زیر پا گذاشتند و به خود و عالم بشریت ظلم کردند و دچار ظلم و فساد و از دست دادن شخصیت انسانی خود شدند. چون خداوند در آیه 25 حدید (سوره 57) میفرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. «بدون هیچگونه شک و تردید پیغمبرانمان را با دلیل‌های روشن فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان نازل کردیم برای اینکه مردم عادل باشند و عدالت را بپا دارند.» و ریشه ظلم را از جهان برکنند. لذا در جهان در هر جا ظلمی صورت میگیرد نتیجه این اطاعت نکردن از حکم خدا و پیروی از اولیاء غیر از قرآن است. در مورد فساد. آیه 56 اعراف (سوره 7) میفرماید: لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها. «بعد از درست شدن زمین در آن فساد (خرابکاری) نکنید.» پس اگر فسادی وجود دارد در اثر تفرقه دینداران جهان میباشد که بعلت پیروی از اولیائی غیر از قرآن صورت گرفته. و اگر شخصیت انسانی در سراسر جهان از بین رفته در اثر اطاعت نکردن از حکم خدا و پیروی از اولیائی غیر از کتاب الهی صورت گرفته چون خداوند در آیه 64 آل‌عمران (سوره 3) میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ. «بگو: ای اهل کتاب (ای دینداران جهان) بیائید روی کلمه‌ای که بین ما و شما مساوی است همکاری کنیم که فقط بندگی خدا را بکنیم و چیزی را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی را ارباب (صاحب اختیار) خود نگیرند.»

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.