اكثريت
بدست Admin • 28 جولای 2013 • دسته: مقالاتدر هر رشتهای از علوم اکثریت مردم جاهل و نادانند. دانایی مردم تا حدی است که بتوانند احتیاجات روزمره خود را بیان و رفع کنند. این اکثریت نادان بیشتر از 999 در هزار مردم را تشکیل میدهند. در پزشکی، کامپیوتر، ماشین سازی، هواپیماسازی، اسلحه سازی، نجوم، سیاست، اقتصاد، و سایر علوم افراد دانشمند درآن رشته کمتر از یک نفر در هزار است، و میتوان گفت در دنیا کمتر کسی پیدا میشود که تمام لغات زبان خود را بداند و یا تمام کوچهها و خیابانهای شهر خود را بشناسد، چه رسد که اشخاص و شغل آنها و خلق و خوی آنها و گذشته آنها را بشناسد و بداند. کسی نیست که تعداد ستارگان و سیارات کهکشان خودمان را بشناسد، چه رسد به کهکشانهای دیگر. رفتن به یک کتابخانه و یا حتی یک کتابفروشی نشان میدهد تعداد کتابهائی که خواندهایم چقدر کم میباشد. هر کسی در رشتهای مطالعات و دانشی بسیار محدود و ناقص دارد. و در هر رشته از علوم مجهولات زیادی وجود دارد که هنوز دانشمندان آن رشته به آنها پی نبردهاند. خداوند بارها در قرآن میفرماید: أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ. «بیشتر مردم نمیدانند.» و یا أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ. «بیشتر آنها نمیدانند.» مثل آیه 187 اَعراف و 37 انعام.
خداوند در آیه 116 انعام میفرماید: إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ. «اگر از بیشتر افرادی که در زمین هستند پیروی کنی تو را از راه اَلله منحرف میکنند. آنها فقط از گمان پیروی میکنند، و فقط حدس میزنند و دروغ میگویند.» چون وقتی مطالعهای ندارند به گمان متوسل میشوند و هر چه بنظرشان رسید بنام حقیقت بیان میکنند. آیه 36 یونس میفرماید: ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً. «بیشتر آنها (بیشتر مردم) از گمان پیروی میکنند (هر چه بنظرشان رسید حقیقت میپندارند و بیان میکنند)، در صورتیکه گمان به اندازه ذرهای انسان را از حقیقت بی نیاز نمیکند.» بیشتر دینداران جهان دینداران اسمی و خیالی هستند چون از کتاب دینی خود اطلاعی ندارند و بیشتر از نظری که در جامعه بنام آن دین وجود دارد پیروی میکنند. و بیشتر از آداب و رسوم و تشریفاتی که بنام آن دین ساخته شده (که با آنچه خداوند در کتاب الهی آنها نازل کرده مطابقت نداشته و در بسیاری از موارد درست در جهت عکس آن قرار دارد) پیروی میکنند و خیال میکنند آنچه بنام دین عرضه شده دین واقعی است. معمولاً مردم آیات کتاب الهی خود را به صورت بافتههائی که افراد روی ظنّ و گمان این و آن ساختهاند میشناسند، نه معنی واقعی آن که ربطی به این حرفها ندارد. بطوریکه اگر کسی حقیقت را بگوید از نظر دیگران کفر شناخته میشود.
آیه 59 مائده میفرماید: قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ. «بگو ای اهل کتاب آیا غیر از این است که از ما بخاطر این انتقام میگیرید (با ما دشمنی میکنید) که ما به اَلله و آنچه به ما نازل شده و آنچه قبلاً (به شما) نازل شده ایمان آوردهایم در صورتیکه بیشتر شما فاسق هستید؟» فاسق کسی است که دستور خداوند را انجام نمیدهد و از نظر خداوند پیروی نمیکند.
آیه 106 یوسف میفرماید: ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ. «بیشتر آنها در حالی به اَلله ایمان میآورند که هنوز مشرک هستند.» چون معنی توحید را نشناختهاند و خیال میکنند همین که معتقد باشند آفریننده جهان یکی است موحد و یکتاپرست هستند، در صورتیکه مشرکین و بت پرستها هم آفریننده جهان را یکی میدانستند. چون مطابق آیه 61 و 63 عنکبوت «اگر از آنها (از مشرکین و بت پرستها) بپرسی آسمانها و زمین را چه کسی آفریده و خورشید و ماه را چه کسی مسخّر کرده و چه کسی باران را از آسمان نازل کرده و بوسیله آن زمین مرده را زنده کرده حتماً میگویند اَلله.» شرک مردم شرک اطاعت بود. یعنی شخص دیگری را در قانون گذاری کنار خداوند قرار میدادند و از نظرهای او مثل نظرها و احکام خداوند اطاعت میکردند. اگر اندکی دقّت کنید میبینید که اکثریت دینداران جهان امروزه همین کار را میکنند و در شرک میلولند و خود را موحّد میدانند. و دلیل اینهمه بدبختی و ذلّت و خورای که گریبان مردم را گرفته چیزی جز شرک نیست.
آیه 25 لقمان میفرماید: لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ. «اگر از آنها (از مشرکین) بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده حتماً میگویند اَلله، بگو بنابراین ستایش فقط اختصاص به اَلله دارد و بس، ولی بیشتر آنها این را نمیدانند.» و مداح این و آن میشوند و در نتیجه بسیاری از رهبران خود را مافوق دیگران میدانند و از مردم میخواهند که از دستورها و نظرهای آنها بدون چون و چرا پیروی کنند و مردم نیز بخاطر بی اطلاعی از دستورهای خداوند که فقط در کتابهای الهی است به چنین کار شرک آلودی تن در میدهند. در قرآن کلمه حمد یعنی «ستایش، ثنا، مدح» فقط برای اَلله بکار رفته و هیچ کس دیگر را سزاوار حمد و ثنا و ستایش نمیداند. آیه 103 یوسف میفرماید: ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ. «بیشتر مردم ایمان بیار نیستند هر چند که تو علاقه زیادی به ایمان آوردن آنها داشته باشی.» چون شخصیت انسانها در سن بچگی بسته میشود و در آن زمان تحت تأثیر عقاید پدر و مادر و اطرافیان خود میباشند. وقتی هم بزرگ شدند و قدرت بررسی پیدا کردند بجای اینکه در باره عقاید پدری خود تحقیق کنند از آن پیروی میکنند و همانطور عمل میکنند که خداوند در باره آنها در آیه 170 بقره میفرماید: إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ. «وقتی به آنها گفته شود از آنچه اَلله نازل کرده (وحی و کتاب الهی) پیروی کنید میگویند: نه، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم (طرز کار و عقائد پدرانمان) پیروی میکنیم. اگرچه پدرانشان ذرهای عقل خود را بکار نینداخته و راه صحیح را نشناخته باشند.» آیا ما مسلمانها چنین نمیکنیم؟ آیه 78 زخرف میفرماید: لَقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ. «حقیقت را برای شما آوردیم ولی بیشتر شما از حق بدتان میآید.» چون انسانها هر چه مطابق عقائد آنها باشد. میپسندند و از هر چه مطابق دلخواهشان نباشد بدشان میآید.
آیه 111 انعام میفرماید: لَوْ أَنَّنا نَزَّلْنا إِلَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتى وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ. «اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل کنیم و مردهها با آنها صحبت کنند و همه چیز را مقابل آنها جمع کنیم ایمان نمیآورند، مگر اینکه اَلله بخواهد، ولی بیشتر مردم این را نمیدانند.» چون خیال میکنند مردم حقیقت را اگر چه بر خلاف عقائد و افکارشان باشد میپذیرند. در صورتیکه اینطور نیست. چون بقول سعدی «سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران.» آیه 110 آلعمران میفرماید: كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ. «شما بهترین امتی هستید که به نفع بشریت بوجود آمده چون امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به اَلله ایمان دارید. اگر اهل کتاب هم ایمان میآوردند برای آنها بهتر بود. عدهای از آنها افراد با ایمانی هستند ولی بیشتر آنها فاسقند (از دستور خداوند اطاعت نمیکنند).»
چون مطابق آیه 16 و 17 اعراف: قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ. «شیطان (به خدا) گفت بعلت اینکه مرا به اشتباه انداختی برای فریب آنها سر راه مستقیم تو مینشینم.» ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ. «بعد از جلو و عقب و دست راست و دست چپ آنها سراغ آنها میآیم و بیشتر آنها را سپاسگزار نخواهی یافت.» انسانها بخاطر اینکه دنبال تخیّلات خود و وسوسههای شیطانی میروند عهدی که با خدا بستهاند را میشکنند، و بعلت خیالبافیها به هر نعمتی که برسند حرص بیشتری پیدا میکنند و ناسپاسی میکنند. عهدی که انسان با خدای خود بسته این است که فقط بندگی او را بکند و فقط تسلیم حکم و نظر او باشد. چون کسی که میگوید من مسلمان هستم یعنی تسلیم حکم و نظر خداوند هستم و هر دستوری که او بدهد اجرا میکنم و از هر نظری که بدهد پیروی میکنم. و وقتی در نماز خود هر بار تجدید عهد میکند و عهد خود را تکرار میکند که ایاک نعبد «خداوندا فقط تو را بندگی یعنی اطاعت بدون چون و چرا میکنیم.» یعنی بنده و مطیع محض و بدون چون و چرای هیچکس و هیچ چیز غیر از تو نمیشویم. نه بنده شهوت، نه بنده ثروت و نه بنده شهرت. آیه 102 اعراف میفرماید: ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِينَ. «برای بیشتر آنها پایبندی بعهدشان را نیافتیم. و بیشتر آنها از اطاعت ما خارج میشوند.» چون خوی حیوانی انسان بر او غلبه دارد و تربیت و ایمان قوی لازم دارد تا این خوی حیوانی مهار و کنترل شود که متأسفانه تا بحال وجود نداشته و کسانی که آنرا پیدا میکنند از تربیت دیگران غافل میشوند. و «سعی میکننند گلیم خود را از موج در ببرند.» و خودشان آلوده نشوند. آیه 73 و 74 نمل میفرماید: إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ. «صاحب اختیار تو نسبت به مردم لطف دارد ولی بیشتر آنها سپاسگزار نیستند.» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ. «و صاحب اختیار تو چیزهائی را که در سینه پنهان میکنند و چیزهائی را که علنی (آشکار) میکنند میداند.»